یسنایسنا، تا این لحظه: 10 سال و 23 روز سن داره

سلام مامان ! ... من بدنیا اومدم

سوتی های من رو تو : ...

1393/7/7 14:27
نویسنده : مامانی
552 بازدید
اشتراک گذاری

***

روم سیاه مادر... یه سوتی هایی دادم ولی میگم دیگه ...

اینجانب مامان الی یبار داشتم کلاه سرت میکردم بعد حواسم نبود کشیدم از سرت و همون چهار لاخ شیویدتم کشیده شد و گریه کردی

یبارم اومدم عروسکاتو نشونت بدم یهو جستی زدی بگیریش دستت خورد به لبه شیشه ی ویترین و برید و خونی شد شما که دردت نگرفت فقط من خیلی هول کردم خونتو دیدم

یبارم داشتم بهت شیر میدادم رو پام بودی یهو باباتو دیدی اومدی بری سمتش از رو پام با صورت خوردی زمین و از صدای جیغ من زدی زیر گریه

یبارم اومدم گذاشتمت رو تخت خودمون رفتم وضو بگیرم اومدم دیدم به لبه تخت چنگ انداختی پاهاتم رسیده به زمین تا اومدم به خودم بجنبمو بگیرمت از پشت افتادی بازم با صدای جیغ من گریه کردی وگرنه کاریت نبود که ..

یبارم اومدم سوئی شرت تنت کنم دستتو نمیدادی یهو انگشتت برگشت و من کلی قرمز شدم از ترس خب آرومو قرار نداری دیگه تقصیر خودته خخخخخخخخ

یبارم اومدم از ت عکس بگیرم نشوندمت رو قصری هنوز نشستن یاد نگرفته بودی تا اومدم عکس بندازم یهویی چپه شدی فقط خدا به روت رحم کرد که از لباست گرفتم وگرنه با صورت رفته بودی تو کمددددددد

یبارم اومدم بهت قطره آهن بدم یهو کل قطره چکونو خالی کردم تو حلقتتتتتتت یهو خفه شدی سریع برعکست کردم چند تا پس کله گی زدم رفع شد همچین مادر خونسردی داری بههههلهههههههه

یبارم اومدم پوشکتو عوض کنم دیدم خدا مرگم پات سوخته بعد یکم پماد زدم و پوشکت کردم وقتی اودم در پماد رو ببندم نبود گفتم ولش کن حتما افتاده زیر تخت شب خیلی ناگهانی به خواست خدا تصمیم گرفتم ببرمت حموم تا بازت کردم دیدم در پماد جلوت چسبیده و رد انداخته کلی گریه کردم و تا صبح خودمو فحش دادم همچین مادر با مسئولیتی کی دیده هااااااااان

الان که داشتم اینارو مینوشتم یهو به خودم اومدم دیدم ساکتی صدات در نمیاد گفتم ای داد بیداد نکنه یه سوتی دیگه تو راهه رفتم دیدم داری پایه میز عسلی رو میخوری از دست تووووووووو

خستهبوس

 

پسندها (3)

نظرات (3)

مامان مرجان
7 مهر 93 15:00
جدا که شیرین و خوندنی بود سوتی ها تون .ایده ی خوبی هم بود برام که منم سوتی هامو رو پسرم بنویسم.ممنون
نی نی عکس
7 مهر 93 17:44
ماشاالله چه نی نی نازی از بچه ها و نی نی های خوشگل تان عکس بگیرید و برای ما ارسال کنید. ما ضمن نمایش عکس ها در سایت، به آن ها جایزه می دهیم www.niniaxs.ir
تبسم
29 مهر 93 13:39
خيلي خاطرات باحالي بود عزيزم